۱۳۹۳ آذر ۲۵, سه‌شنبه

مسخ

 
زن همسایه با مردی رابطه دارد.زن فاحشه نیست مسخ شده است من این را در نگاه نگرانش یافتم. همه  مات شدند همسایه ها، پدر. اما من هیچ حس بدی نسبت به این ماجرا ندارم. خواهرم گواه من است. نگاه او حتی از من هم سفید تر است.
گناهکار کیست؟چه چیزی در این مهمان ناخوانده ی معتاد هست که در این مرد گارگر نیست. همه نگران این رابطه اند و من کنجکاو. مرد سخت باور است و فقط به چشمانش معتقد است.در نظر او همسایگان یاوه سرایانی بیش نیستند. بیهوده در تلاشند فقط کینه می کارند و تردید. مرد به حسادتهای همسایگان پی برده است به زنانی که عداوتشان نه به سبب نوع دوستی،از حسادت است و مردان در رویای رقابت هستند و شب را در خیال زن به صبح می رسانند.

۱۳۹۲ اسفند ۸, پنجشنبه

نه به اعدام





 


ساعت از نیمه شب گذشته و من هنوز بیدارم. صبح حامل اتفاق عجیبی است . درمیدان شهر مردی را به جرم همین چیز هایی که در این عکس نوشته اعدام خواهند کردند. از مردم دعوت کردند که در این کارناوال شرکت کنند. دوست داشتم فریاد بزنم شهر ما را آلوده نکنی...د. مادرهای شهر ما را داغدیده نکنید.شما که همه آموزشگاههای هنر شهر ما را بستید و هنرمندان را خانه نشین کردید اجازه کنسرت ندادید حالا در تدارک کنسرتی هستید که نوازنده ها فقط سمفونی مردگان را آموخته اند. میخواستم فریاد بزنم جوانهای این شهر را خودتان آلوده کردید خودتان" پول نفت پیشکشتان"سفره آنها را دزدیدین امیدشان را به یاس تبدیل کردین و حالا آخرین تیر را نشانه گرفتین بر قلب مادرانشان و مادرهایی که در واهمه آینده فرزندانشان هستند. 4 ساعت به شروع نمایش مانده و در شهر. شایعه شده که به خاطر احتمال ازدحام جمعیت بلیط خواهند فروخت